جدول جو
جدول جو

معنی ریسمان گر - جستجوی لغت در جدول جو

ریسمان گر(گَ)
غزال. ریسمان باف. (یادداشت مؤلف). رجوع به ریسمان باف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نِ)
مطمار. فادن. شاقول. رشتۀ بنا. مطمر. رژه. امام. زیج (در بنایی). ریسمان بنایان و درودگران و گلکاران برای راست کردن کار. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا